جدول جو
جدول جو

معنی حارث ساعدی - جستجوی لغت در جدول جو

حارث ساعدی
(رِ)
ابن زیاد انصاری ساعدی. صحابی است و درک غزوۀ بدر کرده است. احمد و ابوداود در فضائل انصار و ابن ابی خیثمه و بخاری در تاریخ و بغوی و بعض دیگر از طریق عبدالرحمن بن غسیل از جمره بن ابی اسید، از او روایت کنند که گفت: بروز خندق پیغمبر را دیدم آنگاه که با مردم بر هجرت بیعت میکرد. گفتم: یا رسول الله با این مرد بر هجرت بیعت کن. حضرت فرمود او کیست ؟ گفتم حوطبن یزید پسرعم من. حضرت فرمود: ’انکم معاشر الانصار لاتهاجرون الی احد و لکن الناس یهاجرون الیکم’ ابن قانع، این حارث را با حارث بن عمرو اشتباه کرده و او را خال برأبن عازب گفته است. رجوع بکتاب الأصابه چ مصر سنۀ 1323 ج 1 ص 292 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ)
ابن عمیر اسدی شامی. مکنی به ابی الجودی یحیی بن معین. نسائی و ابوحاتم گویند او محدثی شامی و صالح و ثقه است و سفیان حمیری گوید وی در واسط بودو پس از آن به سجستان شد. حارث ساکن واسط بود و از ابی ذر و نافع و جز آنان روایت دارد. شعبه و هشیم و ابوعوانه و گروهی دیگر از او روایت کنند. ابن عساکر در تاریخ کبیر خود گوید: سند ما از طریق حارث به ابو درداء میرسد که گفت: ’اوصانی خلیلی صلی الله علیه وسلم ان انظر الی من هو اسفل منی ولا انظر الی من هو فوقی. و ان احب المساکین، و ان ادنو منهم. و ان اصل رحمی، و ان قطعونی و جفونی، و ان اقول الحق و ان کان مرّا. و ان لااخاف فی الله لومه لائم. و ان لا اسأل احدا و ان استکثر من لاحول ولا قوه الاّ باللّه فانها من کنزالجنه. ’ و از مردی بنام ’بلح’ نیز روایت کند و گوید که از عمر بن عبدالعزیز شنیدم که میگفت: ’نعم الذخیره للمرء المسلم عندالله یوم القیامه اصطناع المعروف. و قال لی اغتنم الدمعه تسیلها علی خدک للّه عزوجل’. رجوع بتهذیب تاریخ کبیر ابن عساکر چ شام ج 3 ص 456 شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
ابن عبدالله بن وهب الأزدی النمری الدوسی. او محدثی نزیل فلسطین و بقولی صحابی است. ابن منده گوید که بخاری او را صحابی گفته است و باسنادی ضعیف از مغر بن عیاض بن حارث بن عبدالله بن وهب دوسی روایت کند که حارث با پدر خود، از هفتاد تن وفد قبیله دوس بود و حارث در خدمت رسول بماند و پدر او بسراه باز گشت. ابن سعد و خلیفه بن خیاط او را از طبقۀ اولادی تابعین گفته اند او وقعۀ یرموک را با خالد بن ولید درک کرده است و در جنگ صفین با معاویه بود و از طرف او سالاری پیادگان فلسطین داشت. واقدی گوید که وی از عقلاء و اخیار مسلمین است. ابن عساکر گوید که سفیان بن عون از هر لشکری از لشکریان شام مردمی را که اهل نجدت و عفاف و سیاست بودند برگزید و اینان عدت او بودند و از مردم برگزیدگان فلسطین یکی حارث بود و او راست در رثاء سفیان:
اعینی ان انفدتما الدمع فاسکبا
دمایان سفیان بن عون فودعا
معاوی من للروم جاشت واقبلت
علیک ولا سفیان للداع ان دعا
لبیک علی سفیان شعث ارامل
و ارمله شعثاء فی الثغر ضیعا
ویبک علی سفیان کل طمره
و کل طمر سارح قد تخلعا
اقام التقی والجد والحزم والنهی
بحرقه ما غنی الحمام و سجعا.
و او جدایی زهیر عبدالرحمن بن مغرأبن حارث دوسی رازی محدث است. رجوع به کتاب استیعاب چ حیدرآباد ج 1 ص 112، و تهذیب تاریخ کبیر ابن عساکر چ شام ج 3 ص 451و کتاب الاصابه چ مصر سنۀ 1323 ج 1 ص 295 شود
لغت نامه دهخدا